ذکر مصائب حمله به خانه امیرالمؤمنین و جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها
صدایِ نالههای دَر میآید کیست مولا جان؟ نمیدانم ولی انگار مُحتاج است، زهرا جان برایِ نان، فقیران اینچنین در را نمیکوبند مگر آنها که میخواهند بِستانند از ما جان حسین از بُغض میسوزد به زینب چشم میدوزد چه میخواهند از جانت چه میخواهند بابا جان کسی فریاد میزد: آیت حق را بسوزانید که میگیریم امروز از تو یا بیعت علی یا جان و کوثر پشتِ در میجوشد و آرام میگوید: به ولله از علی چیزی نمیخواهید الّا جان هلا ای فتنۀ سوزان، همیشه آتش افروزان بترسید از زمانی که رِسد بر رویِ لبها جان جهنّم سیرتان از جنّت الاعلی چه میخواهید منم خیرالنِسا زهرا، منم ختم الرُسل را جان چه غم از اینکه بنشانید غم را پایِ چشمانم فدایِ هَل اتی کوثر، فدایِ عشق حتّی جان در و دیوار تَب کردند آتش از خجالت سوخت به فریادم برس آئینه را کشتند اَسما جان صدا انگار میسوزد؛ کنارِ یار میسوزد به خانه آشکارا دل، به کوچه آشکارا جان برای اشکِ زهرا میشود حیدر لبالب بُغض برای دردِ حیدر میشود زهرا سراپا جان حمایت کرد بینِ خانه از حقِّ علی الحق حمایت میکند در کوچه از جانِ علی با جان اطاعت از ولایت بهترین آموزۀ زهراست علی لب تر کند؛ زهرا: به رویِ چشم” آقا جان“ |